چهارشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۹۰

مهربانم:

بدان و آگاه باش که تو شایسته  و از نیک ترین مهربانان من هستی وباز بدان این لینک پایان آغاز دیگر است
از این بلاگ نیز می روم و ...

این بود تمام زندگی من



شقايق گفت:با خنده نه بيمارم، نه تبدارم
اگر سرخم چنان آتش حديث ديگري دارم
گلي بودم به صحرايي نه با اين رنگ و زيبايي
نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شيدايي
يکي از روزهايي که زمين تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش مي سوخت تمام غنچه ها تشنه
ومن بي تاب و خشکيده تنم در آتشي مي سوخت
ز ره آمد يکي خسته به پايش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پيداي پيدا بود
ز آنچه زير لب مي گفت : شنيدم
سخت شيدا بود نمي دانم چه بيماري
به جان دلبرش افتاده بود- اما طبيبان گفته بودندش
اگر يک شاخه گل آرد
ازآن نوعي که من بودم
بگيرند ريشه اش را و
بسوزانند
شود مرهم
براي دلبرش آندم
شفا يابد
چنانچه با خودش مي گفت بسي کوه و بيابان را
بسي صحراي سوزان را به دنبال گلش بوده
و يک دم هم نياسوده که افتاد چشم او ناگه
به روي من
بدون لحظه اي ترديد شتابان شد به سوي من
به آساني مرا با ريشه از خاکم جداکرد و
به ره افتاد
و او مي رفت و من در دست او بودم
و او هرلحظه سر را
رو به بالاها
تشکر از خدا مي کرد
پس از چندي
هوا چون کوره آتش زمين مي سوخت
و ديگر داشت در دستش تمام ريشه ام مي سوخت
به لب هايي که تاول داشت گفت:اما چه بايد کرد؟
در اين صحرا که آبي نيست
به جانم هيچ تابي نيست
اگر گل ريشه اش سوزد که واي بر من
براي دلبرم هرگز
دوايي نيست
واز اين گل که جايي نيست ؛ خودش هم تشنه بود اما!!
نمي فهميد حالش را چنان مي رفت و
من در دست او بودم
وحالا من تمام هست او بودم
دلم مي سوخت اما راه پايان کو ؟
نه حتي آب، نسيمي در بيابان کو ؟
و ديگر داشت در دستش تمام جان من مي سوخت
که ناگه
روي زانوهاي خود خم شد دگر از صبر اوکم شد
دلش لبريز ماتم شد کمي انديشه کرد- آنگه
مرا در گوشه اي از آن بيابان کاشت
نشست و سينه را با سنگ خارايي
زهم بشکافت
زهم بشکافت
اما ! آه
صداي قلب او گويي جهان را زيرو رو مي کرد
زمين و آسمان را پشت و رو مي کرد
و هر چيزي که هرجا بود با غم رو به رو مي کرد
نمي دانم چه مي گويم ؟ به جاي آب، خونش را
به من مي داد و بر لب هاي او فرياد
بمان اي گل
که تو تاج سرم هستي
دواي دلبرم هستي
بمان اي گل
ومن ماندم
نشان عشق و شيدايي
و با اين رنگ و زيبايي
و نام من شقايق شد
گل هميشه عاشق شد

=

گفتم: ای جنگل پیر تازگی ها چه خبر؟



پوزخندی زد و گفت: هیچ، کابوس تبر

+>


حاصل عشق مترسک به کلاغ، مرگ یک مزرعه بود

هرگزنخواب کورش





دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد 
بابا ستاره ای در 
!هفت آسمان ندارد
کارون ز چشمه خشکید، 
البرز لب فرو بست 
حتی دل دماوند، 
آتش فشان ندارد 
دیو سیاه دربند، 
آسان رهید و بگریخت 
رستم در این هیاهو، 
گرز گران ندارد
روز وداع خورشید، 
زاینده رود خشکید 
زیرا دل سپاهان، 
نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا، 
نامی دگر نهادند 
گویی که آرش ما، 
تیر و کمان ندارد
دریای مازنی ها، 
بر کام دیگران شد
نادر ز خاک برخیز،
میهن جوان ندارد 
دارا ! کجای کاری، 
دزدان سرزمینت 
بر بیستون نویسند، 
دارا جهان ندارد
آییم به دادخواهی، 
فریادمان بلند است 
اما چه سود، 
اینجا نوشیروان ندارد 
سرخ و سپید و سبز است 
این بیرق کیانی 
اما صد آه و افسوس، 
شیر ژیان ندارد 
کوآن حکیم توسی، 
شهنامه ای سراید 
شاید که شاعر ما 
دیگر بیان ندارد 
هرگز نخواب کوروش، 
ای مهرآریایی 
بی نام تو،وطن نیز
نام و نشان
ندارد

سیمین بهبهانی

سه‌شنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۹۰

...

هم موسم بهار طرب خیز بگــــــذرد
هم فصل ناملایم پاییز بگــــــــــــذرد
گر نا ملایمی به تو کرد از قـضــــــــا
خود را مساز رنجه که این نیز بگـذرد

شنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۹۰

این نیز...


از دست هیچ کس دل خور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است.

جمعه، تیر ۳۱، ۱۳۹۰

خداوند مهربان



خواب‌هایمان‌ را تعبیر می كنی
و دعاهایمان‌ را مستجاب‌
آرزوهایمان‌ را برآورده می کنی؛
قهرها را آشتی می دهی
و سخت‌ها را آسان
تلخ‌ها را شیرین‌ می كنی
و دردها را درمان
ناامیدی ها، همه امید می شود
و سیاهی‌ها سفید سفید ...

خداوندا !
تنها تو را صدا می کنیم
و فقط تو را می خوانیم


چه گوییم؟

خداوند چه صبری دارد!
اگر روزی از توقعات خود
از ما سووالی کند،
به راستی ما چه می گوییم ؟
الهی به فضل و رحمتت بر ما قضاوت کن، نه به عدالت

این عشق است ...


عشق به مثابه یک پیوند رخ می‌نماید اما در خلوت ژرف آغاز می‌گردد. هنگامی که به تمامی در تنهایی خود خرسندی، هنگامی که مطلقاً به دیگری نیازمند نیستی، وقتی حضور دیگری یک احتیاج نمی‌نماید، آنگاه است که توانایی دریافت عشق را خواهی داشت. اگر وجود دیگری نیاز تو باشد، تنها می‌توانی بهره کشی کنی. تزویر کنی، مسلط شوی، اما عشق نمی‌توانی بورزی.
اگر ایجاد پیوند آزاد باشد، با آزادی همراه باشد، شادی از راه خواهد رسید، چون آزادی ارزش غایی است، چیزی از آن بالاتر نیست. اگر عشق تو سوی آزادی رهنمونت کند، عشق تو عین برکت است، و اگر سوی بردگی براندت نه برکت که لعنت است.

فقط یک پیام نیست!

مشخصه ی یک مرد نا بالغ این است که میل دارد به دلیلی، با شرافت بمیردو مشخصه ی یک مرد بالغ این است که میل دارد به دلیلی، با تواضع زندگی کند

پنجشنبه، تیر ۳۰، ۱۳۹۰

راستی زندگی چیست؟


میزی برای کار...            
 کاری برای تخت

...
                              

 تختی برای خواب
... 

                                                     خوابی برای جان...
                                                                       

 جانی برای مرگ
... 

                                                                                        مرگی برای یاد...
                                                                                          

یادی برای سنگ...
                                                  این بود زندگی...!!
                                                “زنده یاد حسین پناهی

روزی می رسد که آگاه می شوی:



گاه کوچکم میبینی و گاه بزرگ...

نه کوچکم و نه بزرگ...

خودت هستی که دور می شوی و نزدیک

دوشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۹۰

در بیمارستان ایران مهر دیدم این مرد را،مرد سختی ها ،با وجود درد قطع پایش از کوچه می گفت این شاهکار ادبیات ایران که ناتمام ماند.همه از او می پرسیدند چرا به غرب نمی روی برای درمان و مرد بزرگ جمله معروفش را باز تکرار می کرد:راستش بار غربت سنگین‌تر از توان و تحمل من است... چراغم در این خانه می‌سوزد، آبم در این کوزه ایاز می‌خورد و نانم در این سفره‌است.
حال که به سرانجام او یعنی سالگرد مرگش نزدیک می شویم بی آنکه دوری ام از وطن نتواند شوق زانو زدن بر سر خاک او را از من بگیرد ، دست نوشته اش را در یاد خدا نگاهی می اندازم و ...روحش شاد شاگرد کوچک استاد احمد شاملو حامد نیک گو



 به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...
 خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
 زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
 آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...
 و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
  به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.
 بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...
 فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.
 زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم ...!
خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :
 هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.
زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .
و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.
امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند

استاد زنده یاد احمد شاملو:

 عيب کار اينجاست که من  '' آنچه هستم ''  را  با   '' آنچه بايد باشم ''  اشتباه مي کنم ،    خيال ميکنم  آنچه  بايد  باشم  هستم،   در حاليکه  آنچه  هستم نبايد  باشم

تقدیم به دوستان و یاران و همراهان خارج از کشور

http://www.irhits51.com/2962-Khaas

دوستان خوب جهت احترام به قانون کپی رایت لطفا در داخل کشور از کپی و دانلود این محصول خودداری فرمایید
با سپاس

یکشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۹۰

It was heaven


Don’t boss and don't bully around too otherwise you will go astray
این دوستان انگلیسی ما هم گاهی از این حرف  ها می زنند!
عجب!

تغییر دنیا

بر سر قبر كشيشي در كليساي وست مينستر نوشته شده است:
كودك كه بودم مي خواستم دنيا را تغيير دهم . بزرگتر كه شدم متوجه شدم دنيا خيلي
بزرگ است من بايد انگلستان را تغيير دهم . بعد ها دنيا را هم بزر گ ديدم
و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم. در سالخوردگي تصميم گرفتم
خانواده ام را متحول كنم . اينك كه در آستانه مرگ هستم مي فهمم كه اگر
روز اول خودم را تغيير داده بودم، شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم!!

راست گویند:


اگر دیگری را دوست می‌داری، اگر می‌خواهی یاریش کنی، کمک کن تا یگانه شود. نه نباید او را اشباع کنی. تلاش نکن با حضور خود بگونه‌ای او را کامل کنی. دیگری را کمک کن تا یگانه شود. چنان سیراب از وجود خود که نیازی به حضور تو نباشد.

دوستی-عشق-تنهایی


دوستی خالص‌ترین عشق است. دوستی والاترین صورت عشق است جایی که چیزی نمی‌خواهی، شرطی قایل نمی‌شوی، جایی که ایثار کردن عین لذت است. یکی بسیار نصیب می‌برد، اما این اصل نیست، این نصیب خودبخود پیش می‌آید. انسان نیاموخته که زیبایی‌های تنهایی را دریابد. او همیشه آوازهٔ جستن نوعی پیوند است، می‌خواهد با کسی باشد – با یک دوست، با یک پدر، با یک همسر، با یک فرزند، با یکی و کسی... اما نیاز اساسی آن است که به گونه‌ای فراموش کنی که تنهایی.

سفر ایستگاه


قطار می‌رود
تو می‌روی
تمام ایستگاه می‌رود
و من چقدر ساده‌ام
كه سال‌های سال
در انتظار تو
كنار این قطار ِ رفته ایستاده‌ام
و همچنان
به نرده‌های ایستگاهِ رفته
تكیه داده‌ام!
  و چه نیک گفت قیصر امین پور که حال روز امروز است

جمعه، تیر ۲۴، ۱۳۹۰

ای خدا


من مترسک کشتزار آفت زده ي زندگي
خسته شده ام از بيهوده نقش خيال بازي کردن
ايستادن بي صرف بر پيکره خشکيده زميني که
ديگر هوس نشستن يک کلاغ را هم در خود نمي بيند...
ديگر خسته شده ام...
ﮔﺎﻫﯽ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﻢ ...
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﯼ ﺑﺎﺷﻢ... ﭘﺎ ﺭﻭﯼ ﯾﻮﻧﺠﻪ ﻫﺎ
ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﻧﮑﻨﻢ.
ﮔﺮﮔﯽ ﺑﺎﺷﻢ ... ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻫﺎ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﭘﺎﺭﻩ
ﻛﻨﻢ ﺍﻣﺎ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﺎﺭﻡ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺫﺍﺕ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ
ﻫﻮﺱ.
ﺧﻔﺎﺷﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮐﻪ ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﺩﺵ ﮐﻨﻢ
ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺭ ... ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﭘﺮﭘﺮ
ﻧﮑﻨﻢ.
ﮐﻼﻏﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮐﻪ ﻗﺎﺭ ﻗﺎﺭ ﮐﻨﻢ ... ﺍﻣﺎ
ﭘﺮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻧﮑﻨﻢ ﻭ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ
ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻡ.

سه‌شنبه، تیر ۲۱، ۱۳۹۰

سرانجام..


 نظر به مشکلات اقتصادی که مردم با آن دست و پنجه نرم می کنند، و خبرهای ناخوشایندی که از وضعیت صنعت و تولید به گوش می رسد، ای کاش به صورت رسمی نرخ رشد اقتصادی منتشر می شد تا مشخص شود که از نظر دولت نرخ واقعی رشد اقتصادی چقدر است؟
در بودجه سال ۹۰ وجود علایم جدی از اعتراف غیر‌مستقیم دولت به شکست جدی در آنچه از ماجرای یارانه‌ها انتظار می‌رفت به چشم می‌خورد. به یاد داریم که در بخش بزرگی از زمان بررسی لایحه بودجه در مجلس روی میزان انطباق آنچه که دولت به عنوان منابع و مصارف ناشی از شوک درمانی در نظر گرفته بود با واقعیت‌های قابل محاسبه اقتصاد ایران در این زمینه گذشت. و جمع‌بندی اکثریت قاطع نمایندگان آن بود که بیش از نیمی از منابع در نظر گرفته شده، قابلیت تحقق ندارد.
تحت شرایطی می‌توان از گسترش روند موجود جلوگیری کرد. اما یک شرط بزرگ در این‌باره وجود دارد و آن عبارت است از اینکه همگان به این نقطه رسیده باشند که به واسطه پیچیدگی‌ها و تناقض‌هایی که در درون برنامه تعدیل ساختاری وجود دارد مواجه با شرایط کنونی چشم‌انداز خطیر آتی به کلی از حد توانایی‌های قوه مجریه به تنهایی خارج است.
دولت باید به فوریت واقعیات مربوط به سیاست هدفمند کردن یارانه‌ها را به دور از سیاست‌زدگی و هیاهوی تبلیغاتی و در یک فضای دقیق کارشناسی مورد ارزیابی مجدد قرار دهد و درباره چگونگی استمرار این طرح براساس واقعیت‌ها تصمیم‌گیری کند.

دو سووال:


بالاخره بعد از گذشت دو سال از عدم انتشار رسمی نرخ رشد اقتصادی کشور که واکنش بسیاری از کارشناسان و نمایندگان مجلس و حتی خود مسوولان دولت را به دنبال داشت، دو روز پیش خبری از رئیس جمهور در سایت پایگاه اطلاع رسانی دولت گذاشته شد که تعجب داشت و انتشار این خبر تعجب بسیاری را هم برانگیخت. محمود احمدی نژاد در نشست هیات دولت رشد اقتصادی ایران را نه ۴ درصد بلکه فراتر از ۱۰ درصد خواند و گفت کسانی می ترسند این نرخ را اعلام دارند.
در اینجا دو سووال پیش می آید اول این که این رشد در چه زمانی رخ داده و دوم آنکه چه کسی یا چه کسانی می ترسند که نرخ رشد اقتصادی ایران را بالاتر از ۱۰ درصد اعلام کنند؟ بدون شک همه کارشناسان می دانند بررسی و اعلام نرخ رشد اقتصادی از مهمترین و با قطع یقین از اساسی ترین اصول اقتصادی- سیاسی یک کشور است.
این نرخ برآیند تمام رفتار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک کشور است و هر کدام از این عوامل می تواند در کاهش یا افزایش نرخ رشد تاثیر بگذارد. بگذریم از اینکه در چند سال گذشته چه رفتارهای اقتصادی در کشور صورت گرفت که نشان از بی ثباتی سیاست های اقتصادی کشور داشت و بگذریم از اینکه بازار سرمایه و کالا چه واکنش هایی به این نوع رفتارها از خود نشان دادند.

چه باید گفت؟؟؟


مسعود باقرزاده کریمی، مشاور معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست با اعلام اینکه مسوولان وزارت نیرو رایزنی‌هایی را در زمینه رهاسازی آب برای نجات تالاب بختگان انجام داده است، گفت:" ۸۰ درصد از تالاب بختگان خشک شده است."
به گزارش خبرگزاری مهر، آقای باقرزاده با اشاره به اینکه بختگان تالاب کویری است و به طور طبیعی ۵۰ درصد از آن هر ساله خشک می شود، افزود:" در دو سال اخیر خشکسالی در این تالاب که از پیوستن سه تالاب نی‌ریز،کمجان و بختگان است، افزایش یافته است."
مشاور معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط ریست با تائید این مسئله که آبگیری سدهای کر و سیوند و بهره برداری از آب های زیرزمینی اطراف باعث خشک شدن این تالاب شده است، گفت:" چرا ساخت سد و فعالیت های کشاورزی در کشور کنترل نمی شود در حالی که هر بار شاهد افزایش فعالیت های این چنینی هستیم؟"
تالاب بختگان در استان فارس قرار دارد و زیستگاه زمستانه پرندگانی است که از روسیه و دشت های سیبری به ایران مهاجرت می کردند.

یکشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۹۰

لطیفه گفتن اهانت کردن نیست


در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم ، 
شرم خندیدن، به  مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.  
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...
با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.

شنبه، تیر ۱۸، ۱۳۹۰

و البته..

علم‌آموزی به این معنا نیست که رشد می‌کنید. رشد زمانی اتفاق می‌افتد که چیزهایی که می‌دانید زندگیتان را تغییر دهند.

راه به هیچستان


پیش‌بینی‌ها در حال تحقق است. حامل‌های انرژی که گران شدند کمتر کارشناسی بود که قبول کند قیمت حمل‌ونقل افزایش نمی‌یابد. ماه‌های اول دولت با اجبار و دستور قیمت‌های رسمی را ثابت نگه داشت تا خوان اول هدفمندی را به سلامت پشت سر بگذارد. هزینه‌های این تصمیم اما دامان حمل‌ونقلی‌ها را گرفت تا آنها در کنار صنعتگران، دو قشری باشند که بیش از بقیه متضرر شده‌اند.
چندی پیش بی‌سر و صدا قیمت بلیت قطار گران شد و دیروز هم خبر آمد که به زودی بلیت هواپیما هم با افزایش ۱۴ درصدی روبه‌رو می‌شود. ناوگان جاده‌ای هم که تعیین بلیت را بر دوش استان‌ها می‌بیند و هر تصمیمی که کمیته‌های استانی بگیرند، لازم‌الاجرا می‌شود. با این حال هنوز هم فعالان حمل‌ونقل معتقدند هزینه‌های سرسام آور کنترل نشده است و تاثیر افزایش قیمت حامل‌های انرژی بیش از آن است که دولت اعلام می‌کند. ایرلاین‌ها هر روز ضرر روی ضرر انباشته می‌کنند تا اهداف دولت تامین شود در حالی که قیمت‌ها باید آزاد شود تا هم از ورشکستگی نجات یابند و هم رقابت رونق گیرد.
اگر وضعیت به همین شکل ادامه یابد دور نیست روزی که ایرلاین‌ها به مرز ورشکستگی برسند گو اینکه همین حالا هم آنها معتقدند سایه سنگین ورشکستگی را بالای سر خود می‌بینند. اگر بناست به اهداف سند چشم‌انداز توسعه دست یابیم و حمل‌ونقل بستری باشد برای توسعه، راه کنونی به منزل مقصود نمی‌رسد. خرج کردن دولت از جیب حمل‌ونقل هرگز نمی‌تواند رشد و بالندگی این صنعت که سهم بالایی در رشد اقتصادی دارد، محقق کند.

آقای وزیر! ای با با


چند روز پیش فیلم کوتاهی از تنبیه بدنی تعدادی از دانش‌آموزان در یکی از مدارس کشور، در برخی از وب سایت‌های خبری اینترنتی منتشر شد که در آن معلم مدرسه ضمن تنبیه دستی دانش‌آموزان، در اقدامی غیر انسانی از آنها می‌خواهد که خودشان هم همدیگر را کتک بزنند. انتشار این فیلم که بسیاری از بیننده‌ها را تحت تاثیر قرار داد و برخی از کارشناسان پرورشی را هم وادار به واکنش کرد.
واکنش وزیر آموزش و پروش جالب است :تنبیه بدنی و فیلمی که پخش شده است، دروغین و مشکوک بوده، ضمن آنکه این فیلم منتسب به زمان وزارت من نیست. به نظر من این یک برنامه ساختگی نه برای آموزش و پرورش، بلکه علیه نظام بود... این یک حرکت سیاسی بود که درست در زمانی که جلسات در سطح بین‌الملل برای محکومیت و توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران شکل می‌گیرد یک امر طبیعی است.
البته این برای اولین بار نیست که وزارتخانه آموزش و پرورش و شخص وزیراتفاقات حاشیه‌ای را تکذیب می‌کنند. همین چند روز پیش بود که والدین دانش‌آموزان ایرانی با معضلی به نام پرداخت شهریه ثبت نام در مدارس درگیر بودند وزیر محترم در اقدامی شتابزده دریافت شهریه در تمام مدارس ایران را تکذیب کرد و گفت که انتشار این اخبار در جهت خدشه دار کردن چهره آموزش و پرورش است.

نقطه سر خط


ﮔﯿﺮﻡ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺳﯿﺎﻩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺍﺳﺖﺗﻮ ﺷﻤﻊ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻦ

ﺗﻮ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮِ ﺑﺰﺭﮒِ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﯽ

ﺷﻤﻊ ﺑﺎﻥ ﮐﻮﭼﮏِ ﻧﻮﺭِ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ 

ﺍﯾﻦ همه ی ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ

حامد نیک گو:

"هر گاه مردم به خوبی آگاه شوند، آنها می توانند به دولت خود اعتماد  کنند وهر زمان که چیزهایی که تا کنون به اشتباه عنوان شده را به خود جلب کنند و اطلاع یابند، آنها  با اتکا بر حقوق مدنی خودآن اشتباه را قابل حل خواهندکرد." 

برای اثبات حقایق نیاز به تکرار و سخنرانی های مکرر نیست،نیاز به افراد هوشمند با درک خاص نیست،حقایق را باید حس کرد و مردم
با وجود خود آن را می یابند.پس کافی است به آنها حق دانستن دهیم.

همزمان ریاست جمهور از واگذاری خانه ویلا های ۱۰۰۰متری سخن می گوید!


ورود دختران به بازار فروش کلیه/ سفر به تهران برای گران فروختن
پایین بودن آمار پیوند کلیه از جسد باعث شده اهدای کلیه تبدیل به جولانگاه خرید و فروش شود بطوریکه برخی جوانان از جمله دختران به دلیل بیکاری و عده ای به خاطر بدهی و پرداخت دیه و... وارد این بازار غیر رسمی شده و متقاضی فروش این عضو حساس بدن خود هستند.
به گزارش خبرنگار مهر، رشد نگران کننده آمار بیماران دیالیزی در کشور و نیاز به پیوند کلیه باعث شده که موضوع اهدای کلیه از افراد زنده همچنان در اولویت برنامه های دستگاههای مربوطه قرار بگیرد. زیرا پیوند از بیمار مرگ مغزی آنطور که باید و شاید نتوانسته سهم زیادی از تعداد زیاد پیوندهای کلیه را به خود اختصاص دهد.
آمارها نشان می دهد در سال 89 تعداد دو هزار و 285 پیوند کلیه در کشور انجام شده است که هزار و 690 مورد آن از افراد داوطلب و 595 پیوند هم از بیماران مرگ مغزی بوده است.
دکتر ایرج نجفی، عضو انجمن نفرولوژی با اشاره به ابتلای 10 تا 15 میلیون ایرانی به بیماری کلیوی، عنوان داشته که این افراد از بیماری خود اطلاعی ندارند و این مسئله با توجه به عوارض ناگوار بیماری کلیوی، می تواند خطرناک باشد.
رشد بیماران کلیوی در کشور که به گفته رئیس انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی، به مرز 20 درصد رسیده است، باعث شده که تعداد بیماران دیالیزی و پیوند کلیه هم افزایش یابد. متاسفانه بیمارانی که دچار تخریب کلیه می شوند، بدن شان همیشه به دیالیز جواب نمی دهد و می بایست پیوند کلیه شوند. در چنین وضعیتی است که تقاضا برای پیوند کلیه بالا می رود و از سوی دیگر پیوند از بیمار مرگ مغزی در کشور به اندازه ای نیست که بتوان به تمامی درخواستها پاسخ داد.
همین مسئله سبب شده که برخی برای تامین هزینه های مادی زندگی نسبت به فروش کلیه خود اقدام کنند. بطوریکه شنیده می شود قیمت کلیه در بازار غیررسمی فروش کلیه به مرز 10 میلیون هم می رسد.
این در حالی است که گفته می شود افرادی هم هستند که حاضرند برای داشتن کلیه سالم، مبالغ بیشتر از 10 میلیون را بدهند. به گفته یکی از مدیران انجمنهای خیریه بیماران کلیوی، برخی از ایرانیان خارج از کشور که دچار نارسایی کلیوی هستند و می بایست پیوند شوند، حاضرند به متقاضیان فروش کلیه مبالغی در حد 50 تا 100 میلیون هم بدهند که البته این مبلغ را در قالب خرید خانه برای فروشنده کلیه پرداخت می کنند.
اما این تنها یک روی سکه خرید و فروش کلیه است بطوریکه در برخی استانها، به گفته یکی از مدیران انجمنهای خیریه حمایت از بیماران کلیوی، پای دختران جوان به بازار غیررسمی فروش کلیه باز شده و این افراد بنا به دلایل گوناگون که فقط مباحث مالی و اقتصادی است، متقاضی پرو پاقرص فروش کلیه هستند.
حسین بیگلری، مدیر انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی کرمانشاه در گفتگو با خبرنگار مهر اعلام کرد: متاسفانه کرمانشاه هنوز به عنوان یک شهر جنگ زده شناخته می شود و موقعیتی برای فعالیت اقتصادی جوانان در این استان وجود ندارد. همین مسئله باعث شده که برخی از این افراد برای تامین هزینه های زندگی مبادرت به فروش کلیه خود بکنند که البته کار درستی نیست.
وی با اعلام اینکه بیشترین مبلغی که از راه فروش کلیه به متقاضیان می رسد 6 میلیون تومان است، افزود: البته ما تلاش می کنیم که این افراد از فروش کلیه خود منصرف شوند اما به دلیل نیاز به پیوند، ناچاریم که آنها را در لیست فروش کلیه قرار دهیم.
مسئول بیماران خاص و صعب العلاج استان کرمانشاه با اشاره به سن جوان متقاضیان فروش کلیه که اغلب بین 20 تا 30 سال هستند، گفت: در این بین دختران جوانی هم به ما مراجعه می کنند و قصد فروش کلیه خود را دارند.
بیگلری با اشاره به بالا بودن تعداد متقاضیان فروش کلیه در کرمانشاه، افزود: بعضا از متقاضیان برای پیوند کلیه در استانهای دیگر استفاده می شود. به نوعی استان کرمانشاه صادر کننده کلیه به سایر استانها محسوب می شود.
مدیر انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی کرمانشاه با عنوان این مطلب که از نظر اهدا کننده در استان هیچ مشکلی نداریم، ادامه داد: تقاضای ما از بانکها این است که بودجه و اعتباری در اختیار انجمن قرار دهند تا بتوان با پرداخت وام به متقاضیان، آنها را از فروش کلیه منصرف ساخت.
بیگلری همچنین از مسافرت متقاضیان فروش کلیه به کلانشهرها به خصوص تهران خبر داد و گفت: این افراد با سفر به تهران سعی می کنند کلیه خود را با قیمت بیشتری بفروشند. 
به گفته وی، هم اکنون 328 بیمار دیالیزی در استان کرمانشاه وجود دارد و تاکنون هزار و 250 مورد پیوند کلیه نیز در این استان انجام شده است.