وعده یک میلیون تومان دولت برای هر نوزاد که با تبلیغات بسیار پر سروصدایی هم با امکانات رسانههای گوناگون، از جمله رسانه ملی که در اختیار دولت است، اعلام شد اما حالا می گویند حسابهایی که برای بچههای تازه متولدشده در بانک ملی باز شده بود، بسته شده است و دولت نه پولی دارد به حساب بچهها بریزد و نه اجازه چنین کاری را داشته است. چند نفر از شنوندگان رادیو گفتند، خودمان نیز مبلغی به آن حسابها ریخته بودیم که حالا مسدود است. یک نماینده مجلس هم گفت: دولت ملزم بود برای پرداخت پول به نوزادان از مجلس اجازه بگیرد که نگرفته است. خلاصه اینکه، آن وعده و وعیدها، همه حرف بود و تبلیغات.
اخیرا رییس دولت بر هزار متر زمین برای هر خانوار ایرانی تاکید کرده است تا در ۱۰۰ تا ۱۵۰ متر آن را در دو، سه طبقه ساختمان درست کند و بقیهاش را هم به باغ تبدیل نماید اما باید پرسید اگر رییس قوه مجریه با آپارتماننشینی مخالف است و خود را ملزم میداند مردم را ویلانشین کند برای چه هزاران میلیارد پول مملکت را در ساختمانهای چهار تا ۱۵ طبقه به نام مسکن مهر هزینه کرد. چه کسی میداند این همه ساختمانهای بلند که در بیابانهای شهر جدید پرند و در بیابانهای پردیس و هشتگرد و شهرهای کوچک و بزرگ سراسر کشور تحت عنوان مسکن مهر ساختهاند، بدترین نوع آپارتمان با کمترین امکانات ممکن است؟
اگر رییس دولت بخواهد به هر خانواده ایرانی هزار متر زمین بدهد تا همه در باغ ویلا سکونت کنند. در این فرض، برای ۲۰ میلیون خانواده ایرانی، دو میلیون هکتار زمین لازم است؛ زمینی که بتوان در آن سبزیجات و صیفیجات کاشت. اگر منظور باغات موجود است که همه مالک دارد و تبدیل زمینهای کشاورزی به مسکونی، بدترین سیاست است؟ اگر منظور واگذاری دو میلیون هکتار کویر به مردم است، با کدام آب و امکانات در کویر ویلاسازی میسر است؟
و خلاصه این که آن تعداد از مردم که در شهرهای کوچک یا روستاها در حیاط منزل چهار تا درخت کاشتهاند، آب ندارند که از خشکیدن همین درختها جلوگیری کنند، چگونه میتوانند – حتی با آبیاری قطرهای – برای هفت، هشت نفر در یک زمین هزار متری، نیازهای سالانه خود را برطرف کنند؟ اگر رییس دولت علاقهمند به بهبود زندگی مردم است مشکلات کشاورزان را برطرف کند.
تجربه ششهفتساله نشان داده است که آقای رئیسجمهور همواره هنگام طرح ایدهها و برنامههای جدید یا راهکارهایش برای حل موضوعی، از پشت تریبون صورت مسئله و راه حل را آنچنان صریح و ساده و قطعی مطرح میکند که مخاطب حتی فرصت تعجبکردن و غافلگیرشدن هم پیدا نمیکند. بهعبارتدیگر تقریباً میتوان گفت که اصل غافلگیری اصلیترین شگرد و شیوه عمل آقای احمدینژاد برای پیشبرد امور و عملیاتیکردن دیدگاهها و برنامههایش بهعنوان رأس قوهمجریه کشور بوده است.
تجربه ششهفتساله نشان داده است که آقای رئیسجمهور همواره هنگام طرح ایدهها و برنامههای جدید یا راهکارهایش برای حل موضوعی، از پشت تریبون صورت مسئله و راه حل را آنچنان صریح و ساده و قطعی مطرح میکند که مخاطب حتی فرصت تعجبکردن و غافلگیرشدن هم پیدا نمیکند. بهعبارتدیگر تقریباً میتوان گفت که اصل غافلگیری اصلیترین شگرد و شیوه عمل آقای احمدینژاد برای پیشبرد امور و عملیاتیکردن دیدگاهها و برنامههایش بهعنوان رأس قوهمجریه کشور بوده است.