سیاستمداران این روزها سرگرم متهم كردن همدیگر به قاچاق كالا، جمع آوری ثروت، جاسوسی برای موساد، عمله فراماسونری بودن، مجاز نبودن برای حضور در انتخابات، فقدان شایستگی برای فعالیت سیاسی، همكاری با جریان انحرافی، خروج از عدالت، بیبصیرتی ...و تلاش برای انحصارطلبی و اقتدارگرائی هستند. اینها همه نسبتهائی هستند كه در چند روز گذشته میان فعالان سیاسی و مسئولان رد و بدل شده و در خروجیهای خبرگزاریها و رسانههای مجازی و مكتوب قابل مشاهده هستند و حتی بخشی از آنها در رسانه ملی نیز انعكاس داشته است.
اما وارد مباحث مهمتری از قبیل این گفتههای رئیسجمهور كه در ایران هیچ خانواده فقیری وجود ندارد و به هر خانواده 1000متر زمین واگذار میكنیم. و اظهارات فرمانده كل سپاه پاسداران كه درباره همه مقولات از سیاسی و اجتماعی گرفته تا اقتصادی و فرهنگی و هنری و انتخابات و... اظهارنظر میكند، نمیشویم كه مثنوی هفتاد من كاغذ شود.
نادیده گرفتن "دغدغه مردم" از سوی فعالان سیاسی و مسولان کشور یک مشکل حاد خوانده و ادامه داده که مسوولان و فعالان سیاسی باید به این واقعیت توجه كنند كه برای انجام موفق انتخابات مجلس و هر اقدام دیگری به حضور مردم در صحنه و پای صندوقهای رأی نیاز دارند. این حضور فقط در صورتی تأمین خواهد شد كه شما را در حال تلاش و خدمت ببینند نه منازعات و مناقشات بیحاصل. این را بدانید كه آنچه شما میگویید و به همدیگر نسبت میدهید، برای مردم آب و نان نمیشود. كار اول شما تأمین رفاه و معاش مردم است و بعد از آن نوبت به بقیه امور میرسد.
توصیه به مسوولان این است كه از دایره تنگی كه خود را در آن محصور كردهاند خارج شوند و به میان مردم بروند و حرفهای مردم را بدون سانسور بشنوند تا بتوانند از شرایط امروز جامعه ارزیابی درستی داشته باشند. به آنچه بله قربانگوها به شما گزارش میدهند اكتفا نكنند و از محدوده گزارشهای از صافی گذشته عبور كنند تا به واقعیتهای جامعه برسند... راه درست این نیست كه مردم خاموش باشند و مسوولان سخنرانی كنند، بهترین راه این است كه مردم بگویند و مسوولان گوش باشند. اگر با گوش جان به حرف دل مردم گوش كنید به این واقعیت خواهید رسید كه مردم از دعواهای سیاسی و فشارهای اقتصادی خسته شدهاند. آیا این، یك حقیقت نیست؟